معنی مریم مقدس

حل جدول

مریم مقدس

کلیسایی در شهر اردبیل

کلیسایی در شهر توکیوی ژاپن

فیلمی با بازی شبنم قلی خانی

کلیسایی در شهر تولدوی اسپانیا


لقب مریم مقدس

بتول


تصویر مریم مقدس

مادونا


مریم مقدس، ننه مریم، آدونتیست، سرکیس مقدس، شوغاگات مقدس

کلیسایی در شهر تبریز


مریم مقدس ، ننه مریم ، آدونتیست ، سرکیس مقدس ، شوغاگات مقدس

کلیسایی در شهر تبریز


مریم مقدس، شمعون غیور

کلیسایی در شهر شیراز

فارسی به عربی

مقدس

بریء، قدیس، مقدس، منیع، موقر

عربی به فارسی

مقدس

مقدس , منزه وپاکدامن , وقف شده , خدا

مقدس , روحانی , خاص , موقوف , وقف شده

لغت نامه دهخدا

مقدس

مقدس. [م َ دِ](اِخ) بیت المقدس. قدس:
ز مقدس تنی چند غم یافته
ز بیدادداور ستم یافته.
نظامی(از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).
چو بیدادگر دید خون ریختش
ز دروازه ٔ مقدس آویختش.
نظامی.
از او کار مقدس چو با ساز گشت
سوی ملک مغرب عنان بازگشت.
نظامی.
و رجوع به معجم البلدان و بیت المقدس و قدس شود.

مقدس. [م َ دِ](ع اِ) جای پاک و پاکیزه.(ناظم الاطباء).


مریم

مریم. [م َرْ ی َ](اِخ) نام مادر عیسی مسیح علیه السلام و او دختر عمران بن ماثان و مادرش حِنَّه بود. بعضی نام پدر او را یواکیم نوشته اند. لقبش عذراء و بتول است. مادر عیسی(ع) دختر عمران و از نسل داود است. برطبق قرآن کریم مادر او پیش از ولادت کودک نذر کرده بود که او را در صومعه به خدمت گمارد سپس زکریا تکفل او را عهده دار شد.چون به هجده سالگی رسید روح القدس بر او ظاهر شد و مریم را به عیسی باردار ساخت. پرتستانها اعتقاد دارند که عیسی فرزند یوسف نجار است: قال یا مریم اءَنّی ̍ لک ِ هذا.(قرآن 37/3). واذ قالت الملئِکه یا مریم ًان ّ اﷲ اصطفیک ِ و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین.(قرآن 42/3). قالوا یا مریم لقد جئت ِ شیئافَریّا.(قرآن 27/19). انّی ه سمَّیتُهَا مریم و انی اُعیذها بک...(قرآن 36/3). و مریم ابنه عمران التی هأحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا.(قرآن 12/66).
نبینی که عیسی مریم چه گفت
بدانگه که بگشاد راز نهفت.
فردوسی.
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن، چون مریم بر عیسی.
منوچهری.
گل آبستن از باد مانند مریم
هزاران پسرزاده از چارمادر.
ناصرخسرو.
مریم مشتری فر است که عقل
جان برآن مشتری فر افشانده است.
خاقانی.
گفتی شب مریم است یکشبه ماهش مسیح
هست مسیحش گواه نیست بکارش قسم.
خاقانی(دیوان چ عبدالرسولی ص 266).
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها.
خاقانی.
من نخلم و تو مریم من عازرم توعیسی
نخل از تو گشت تازه جان از تو یافت عازر.
خاقانی.
مریم دعاش گفت که چون نصرت تو دیدم
از زحمت یهود غم خیبری ندارم.
خاقانی(دیوان چ سجادی ص 281).
به روح القدس و نفخ روح و مریم
به انجیل و حواری و مسیحا.
خاقانی.
احیای روان مردگان را
بویت نفس مسیح مریم.
سعدی.
- مریم ِ آبستن بودن، مریم ِ بارداربه عیسی بی شوی:
مریم آبستنی است لعل تو از بوسه باش
تا به خدائی شود عیسی تو متهم.
خاقانی.
- پسر مریم، عیسی علیه السلام:
خورشید رابرِ پسرِ مریم است جای
جای سها بود به برِ نعش و دخترش.
خاقانی(دیوان چ سجادی 220).
- رشته ٔ مریم. رجوع به همین ترکیب ذیل کلمه ٔ رشته شود:
تنم چون رشته ٔ مریم دوتایست
دلم چون سوزن عیسی است یکتا.
خاقانی.
- روزه ٔ مریم، اشاره ٔ به روزه ای است که حضرت مریم بفرمان خداوند بگرفت:
روح به روز وصال روزه ٔ مریم گرفت
عید مسیح است خیز روزه گیاهی بیار.
خاقانی.
- مریم آستین،دارای آستینی چون مریم عمران پاک:
عصمهالدین شاه مریم آستین
کآستانش بر جنان خواهم گزید.
خاقانی.
- مریم بکر معانی، با معانی و مضمونهای بکر چون مریم(ع):
مریم بکر معانی را منم روح القدس
عالم ذکر معانی را منم فرمانروا.
خاقانی.
- مریم پاک جان، که جان آلوده ٔ گناه ندارد. معصوم:
روح القدس آن صفا کزو دید
از مریم پاک جان ندیده ست.
خاقانی.
- مریم دوشیزه، مریم عذرا. مریم باکره:
مریم دوشیزه باغ نخل رطب بیدبن
عیسی یک روزه گل مهد طرب گلستان.
خاقانی.
- مریم عور، کنایه از شاخ درخت انگور است در ایام خزان و برگ ریزان.(برهان)(آنندراج).

معادل ابجد

مریم مقدس

494

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری